تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2555
بازدید دیروز : 3866
بازدید هفته : 339219
بازدید ماه : 661500
بازدید کل : 11053255
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک
 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 11 / 5 / 1395

تعقل

بر خلاف تفکر که امری تک بعدی و جزئی است و به یک امر متعلق می شود. عقل چند بعدی و سیستمی نگر و نظام مند است و به چند امر متعلق می شود. قرآن کریم در آیات 11 تا 13 سوره نحل در انتخابی معنادار، همراه با فکر و ذکر در آیات 11 و 13 سوره از واژه آیه استفاده می کند اما در آیه 12 از واژه آیات همراه با عقل استفاده می کند. همین جا مرحوم علامه طباطبایی تفاوت ذکر و فکر با عقل را همین تک بعدی بودن در مقابل چند بعدی بودن می داند.
گویی مجموعه و حاصل فکرها در کنار هم قرار می گیرند و در یک نظام و سیستم معنادار، تعقل حاصل می شود. (طباطبایی،8/ 216)
هر چند در جاهایی نیز واژه آیه کنار تعقل نشسته است، اما این معنا وقتی حاصل می شود که بافتار یا
context سوره نحل را در نظر بگیریم.
پس تفکر مقدمه تعقل است و تعقل نظام مند کردن و کنار هم چیدن معنادار برون داده های تفکر و نگرش نظام مند به هستی و آیات الهی منجر به دست آوردن قانونمندی های حاکم بر هستی می شود. فهم و معرفت و به دست آوردن فرمول قانونمندی ها نیز باعث کنترل عمل و تصحیح حرکت آدمی است. چرا که وقتی کسی آگاه به قانونمندی ها باشد، بر اساس آنها عمل می کند و همواره نگران این است که با حرکتی اشتباه بازخورد یا نتیجه ای نامطلوب در سیر کمال به دست آورد. از این رو این نوع عقل و فهم منجر به خشیت می شود.
از کنار هم قرار دادن آیات شریفه «إِنَّما یخشی اللهَ مِن عبادهِ العلماء»(فاطر:28) و «ما یعقِلُها إِلاَّ العالمونَ»(عنکبوت:43) معلوم می شود که اولاً کسانی به تعقل می رسند که به دانایی رسیده اند: ثانیاً فقط این دانایان، از خداوند دارند، زیرا به قانونمندی های هستی آگاهند و با این حساب همواره نگران و مراقب درست عمل کردن خویش، پس آنچه به واقع خشیت و مراقبت همواره را ایجاد می کند، تعقل است.
تعقل باعث تبدیل دانایی حاصل از تفکر به حکمت و خرد است، یعنی هر چیزی را در جایی خود دیدن و از نظر قرآن حکمت خیر کثیر است، «و مَن یُؤتَ الحکمهَ فقد أُوتیَ خیراً کثیراً». (بقره:269)
از نگاه اسلامی، صرف دانش نمی تواند انسان را از جهل برهاند، بلکه اگر دانش در سیر تفکر و تعقل خویش در آید، روشنی بخش و نجات دهنده است، اما علی (ع) می فرماید:«ربّ عالم قد قتله جهله» (مجلسی، 2 / 110) و جالب است بدانیم که در ادبیات روایی- اسلامی عقل مقابل جهل است و نه علم، یعنی درونی شدن و در سیستم آمدن دانش ها منجر به خروج از جهل و نادانی است. (کلینی، ج1)
از این رو از نظر قرآن، جایگاه تعقل در وجود آدمی قلب است که مرکز همه اتفاقات معنوی آدمی و کنترل کننده اصل وجود است، «فتکونَ لهم قلوبٌ یعقلونَ بها»(حج:46) همچنین کنار هم نشینی سمع و عقل در قرآن کریم قابل توجه است (ملک:10؛ یونس:42؛فرقان:44). قرآن مجید، سمع و عقل را راه هدایت می داند، سمع راهی با واسطه و تحمل راهی بی واسطه است، سمع بیرونی و عقل درونی است. برای همین اگر کسانی که به عقل و تعقل برسند به دلیل اشتراک های دورنی، احساس همرنگی و همدلی و همراهی می کنند و پیوندی عمیق میانشان برقرار می شود. اما دلیل تشتت قلوب و تفرقه بی عقلی است:«تحسبُهُم جمیعاً و قلوبُهُم شتَّی ذلکَ بأَنَّهُم قومٌ لاَّ یعقلونَ». (حشر:14)
پس از دیدگاه قرآن تنها عاقلان می توانند با هم پیوند، جمعیت، اتحاد و انسجام پیدا کنند و بقیه با هم بودنشان اعتباری و خیالی است.
بدترین بندگان، بلکه جنبدگان در نزد خدا آنانند که تعقل نمی کنند :«إِنَّ شرَّ الدَّوابَّ عند اللهِ الصُّمُّ البکمُ الَّذینَ لا یعقلونَ»(انفال:22). همین جا معلوم می شود که گوش و چشم و زبان راه های دریافت داده هایی برای تعقل است پس کسانی که تعقل نمی کنند، چون درونشان از نور فهم و معرفت و آگاهی تازه نمی شود، همواره ناپاک و زشت است و «یجعلُ الرِّجسَ علی الَّذینَ لا یعقلونَ» (یونس:100) پاکی تعقل باعث ادب و رفتاری شایسته در محضر پیامبر (ص) و سایر اولیای الهی است و بی عقلان و بی ادبان «إِنَّ الَّذینَ یُنادونکَ مِن وَراء الحجُراتِ أَکثرهُم لا یعقلونَ»(حجرات:4) می باشند.
برای همین در اکثر آیات قرآن که اختتام آنها با مفهوم دعوت به تعقل است، صدر آیه مشحون از نمونه های متنوعی از آیات الهی و بویژه با رابطه هایی علّی- معلولی و پیچیده بین آیات، مفاهیمی مثل خلقت، گردش زمین و آسمان، ارسال ابر و نزول باران و پیچیدگی های زندگی آدمی و بالاخره آیات الهی قرآن کریم ( زخرف:3) سایر کتب آسمانی و حیات اخروی پس از مرگ (اعراف:169) ارتباط با خدا (قصص:60) است اما مهمترین چیزی که با تعقل همراه می شود، هدایت است. (بقره:170)
دانایی ـــ تعقل ـــــ خرد (حکمت)

موضوعات مرتبط: انسان از نگاه قرآن
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 11 / 5 / 1395

میدان معنا شناختی دوم

واژه شناسی

در دومین میدان معنا شناختی با واژگانی روبه رو می شویم که بیشتر ابزارهای اندیشه، از منظر قرآنند:
مهمترین و مرکزی ترین مفهوم در این میدان «قلب» است که با عقل، تدبر و فقه ارتباط برقرار می کند، جایی که مرکز همه فهم های آدمی است. (آیات آن گذشت)
«سمع» دومین واژه در این میدان است که به عنوان جانشین قلب مطرح می شود و اگر کسی نتواند «قلب» زنده ای داشته باشد لااقل باید «سمع» داشته باشد. (اعراف:100؛ حج:46؛ فرقان:44 و... )
و بعد «بصیر» یا (شهادت) است که گاهی مستقل و گاهی با سمع همراه می شود و با هم جانشین «قلب» و فهم قلبی می شوند. (هود:20؛ ق:50)
که هر دو استعداد و نیرویی بالقوه برای اندیشه و فهمند که احتیاج به تربیت و رشد دارند.



موضوعات مرتبط: انسان از نگاه قرآن
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 11 / 5 / 1395

چکیده

مفهوم اندیشه در دیدگاه قرآن کریم، مانند بسیاری دیگر از مفاهیم این کتاب آسمانی نه مفهومی انتزاعی و صرفاً ذهنی و نه مفهومی عرضی و فقط مادی است. قرآن کریم در برنامه رشد و تربیتی که برای رسیدن انسان به کمال نهایی و قرب الهی تدوین کرده است شرط اصلی رسیدن را طی مراتب اندیشیدن می داند.
از دیدگاه این نوشتار چهار مرحله «تفکر»، «تعقل»، «تدبر» و «تفقه» به ترتیب مراحل سیر تکامل اندیشه در قرآن است.
«تفکر» که امری جزئی نگر و تک بعدی است باعث تبدیل دانش ها و معلومات به دانایی و به نوعی درونی شدن آگاهی می شود.
«تعقل» نگاهی کلی نگر و نظام مند و سیستمی دارد و برون داده های تفکر را در ارتباط و چینشی معنا دار قرار داده و به حکمت یا خرد تبدیل کرده و قانونمندی های هستی را کشف می کند.
«تدبر» که رسیدن به فضای حاکم بر قانونمندی هاست. در حقیقت دیدن کارگردانی پشت پرده برنامه هستی است و باعث تبدیل حکمت به بصیرت می شود.
و بالاخره «تفقه» فهم عملی است و باعث نفوذ و سریان دانسته های حاصل از مسیر فوق و به عمل آوردن آنها در عرصه زندگی می شود و علم، حکمت و بصیرت را به عمل و حرکت در می آورد.
بدین گونه معلوم می شود که رشد اندیشه در قرآن حاصل و همراه با رشد وجودی و معنوی و طی مراتب کمال است و کسی نمی تواند صرفاً با فعالیت ذهنی در مراتب اندیشه رشد یابد.
کلید واژه ها: اندیشه، تفکر، تعقل، تدبر، تفقه، قرآن کریم

موضوعات مرتبط: انسان از نگاه قرآن
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 10 / 8 / 1394

تعقل

بر خلاف تفکر که امری تک بعدی و جزئی است و به یک امر متعلق می شود. عقل چند بعدی و سیستمی نگر و نظام مند است و به چند امر متعلق می شود. قرآن کریم در آیات 11 تا 13 سوره نحل در انتخابی معنادار، همراه با فکر و ذکر در آیات 11 و 13 سوره از واژه آیه استفاده می کند اما در آیه 12 از واژه آیات همراه با عقل استفاده می کند. همین جا مرحوم علامه طباطبایی تفاوت ذکر و فکر با عقل را همین تک بعدی بودن در مقابل چند بعدی بودن می داند.
گویی مجموعه و حاصل فکرها در کنار هم قرار می گیرند و در یک نظام و سیستم معنادار، تعقل حاصل می شود. (طباطبایی،8/ 216)
هر چند در جاهایی نیز واژه آیه کنار تعقل نشسته است، اما این معنا وقتی حاصل می شود که بافتار یا context سوره نحل را در نظر بگیریم.
پس تفکر مقدمه تعقل است و تعقل نظام مند کردن و کنار هم چیدن معنادار برون داده های تفکر و نگرش نظام مند به هستی و آیات الهی منجر به دست آوردن قانونمندی های حاکم بر هستی می شود. فهم و معرفت و به دست آوردن فرمول قانونمندی ها نیز باعث کنترل عمل و تصحیح حرکت آدمی است. چرا که وقتی کسی آگاه به قانونمندی ها باشد، بر اساس آنها عمل می کند و همواره نگران این است که با حرکتی اشتباه بازخورد یا نتیجه ای نامطلوب در سیر کمال به دست آورد. از این رو این نوع عقل و فهم منجر به خشیت می شود.
از کنار هم قرار دادن آیات شریفه «إِنَّما یخشی اللهَ مِن عبادهِ العلماء»(فاطر:28) و «ما یعقِلُها إِلاَّ العالمونَ»(عنکبوت:43) معلوم می شود که اولاً کسانی به تعقل می رسند که به دانایی رسیده اند: ثانیاً فقط این دانایان، از خداوند دارند، زیرا به قانونمندی های هستی آگاهند و با این حساب همواره نگران و مراقب درست عمل کردن خویش، پس آنچه به واقع خشیت و مراقبت همواره را ایجاد می کند، تعقل است.
تعقل باعث تبدیل دانایی حاصل از تفکر به حکمت و خرد است، یعنی هر چیزی را در جایی خود دیدن و از نظر قرآن حکمت خیر کثیر است، «و مَن یُؤتَ الحکمهَ فقد أُوتیَ خیراً کثیراً». (بقره:269)
از نگاه اسلامی، صرف دانش نمی تواند انسان را از جهل برهاند، بلکه اگر دانش در سیر تفکر و تعقل خویش در آید، روشنی بخش و نجات دهنده است، اما علی (ع) می فرماید:«ربّ عالم قد قتله جهله» (مجلسی، 2 / 110) و جالب است بدانیم که در ادبیات روایی- اسلامی عقل مقابل جهل است و نه علم، یعنی درونی شدن و در سیستم آمدن دانش ها منجر به خروج از جهل و نادانی است. (کلینی، ج1)
از این رو از نظر قرآن، جایگاه تعقل در وجود آدمی قلب است که مرکز همه اتفاقات معنوی آدمی و کنترل کننده اصل وجود است، «فتکونَ لهم قلوبٌ یعقلونَ بها»(حج:46) همچنین کنار هم نشینی سمع و عقل در قرآن کریم قابل توجه است (ملک:10؛ یونس:42؛فرقان:44). قرآن مجید، سمع و عقل را راه هدایت می داند، سمع راهی با واسطه و تحمل راهی بی واسطه است، سمع بیرونی و عقل درونی است. برای همین اگر کسانی که به عقل و تعقل برسند به دلیل اشتراک های دورنی، احساس همرنگی و همدلی و همراهی می کنند و پیوندی عمیق میانشان برقرار می شود. اما دلیل تشتت قلوب و تفرقه بی عقلی است:«تحسبُهُم جمیعاً و قلوبُهُم شتَّی ذلکَ بأَنَّهُم قومٌ لاَّ یعقلونَ». (حشر:14)

 

موضوعات مرتبط: انسان از نگاه قرآن
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 10 / 8 / 1394

میدان معنا شناختی دوم

واژه شناسی

در دومین میدان معنا شناختی با واژگانی روبه رو می شویم که بیشتر ابزارهای اندیشه، از منظر قرآنند:
مهمترین و مرکزی ترین مفهوم در این میدان «قلب» است که با عقل، تدبر و فقه ارتباط برقرار می کند، جایی که مرکز همه فهم های آدمی است. (آیات آن گذشت)
«سمع» دومین واژه در این میدان است که به عنوان جانشین قلب مطرح می شود و اگر کسی نتواند «قلب» زنده ای داشته باشد لااقل باید «سمع» داشته باشد. (اعراف:100؛ حج:46؛ فرقان:44 و... )
و بعد «بصیر» یا (شهادت) است که گاهی مستقل و گاهی با سمع همراه می شود و با هم جانشین «قلب» و فهم قلبی می شوند. (هود:20؛ ق:50)
که هر دو استعداد و نیرویی بالقوه برای اندیشه و فهمند که احتیاج به تربیت و رشد دارند.

«اُذن» و «عین»

ارتباط اذن با سمع، و عین با بصر به عنوان دو کلید واژه دیگر این حوزه، معنایی جالب توجه دارد، هر اذنی نمی تواند به سمع برسد و هر عینی به بصر، در حقیقت اذن و عین به عنوان دو عضو از اعضای ادراکی اند که اگر تربیت نشوند لزوماً به نتیجه نمی نشینند و نقش خود را بازی نمی کنند. (اعراف:179، 165؛ حج:46)
در عین حال ممکن است کسی فاقد این اعضا باشد اما بتواند به سمع و بصر برسد، یعنی این دو نیرو بُعد باطنی و درونی فهم اند، نه اعضای ظاهری و خارجی، و اگر کسی این نیروها را از دست دهد، یا بتواند آنها را بارور کند در آخرت نیز که ظهور باطن وجود است، فاقد آنها خواهد بود. «و مَن کانَ فی هذهِ أَعمی فهوَ فی الآخرهِ أَعمی و أَضلُّ سبیلاً». (اسراء:72)
در تضاد معنایی با این میدان ها واژگان «صم» و «بکم» و «عمی» به معنای گنگ، کور و کر مطرح است و مطلقاً به معنای از بین رفتن سمع، نطق و بصیرت در لایه های درونی و باطنی است نه از دست دادن اعضای جسمانی و اندام این احساس است. (بقره:18 و 17؛ انعام:39؛ انفال:22 و... )
«فؤاد» در لغت به معنای گوشت پخته شده (راغب، 386) و در اصطلاح قرآنی به نیروی ادراکی که با احساس و تمایل همراه است و در مؤلفه معنایی آن شوق و محبت دیده می شود و جایگاه مهرورزی و علاقه مندی با اثرپذیری بالا از محرک های خارجی و به نوعی مکمل نقش سمع و بصر است گفته می شود. (هود:120؛ فرقان:32؛ ابراهیم:37). گویی قرآن دعوت می کند علاوه بر فهم نوعی ارتباط درونی همراه با میل و شوق با دیدگاه ها، اعتقادات و عملکرد الهی برقرار شود.
آنچه از نظر قرآن مهم است، «مسؤول» بودن همه این توانمندی هاست (اسراء:39)، به خاطر اینکه فرصتی استثنایی در اختیار بشر بوده و شکر آن لازم است و شکر آن به ثمر نشاندن و به کار گرفتن آن است. (نحل:78؛ مؤمنون:78؛ سجده:9؛ احقاف:26؛ ملک:23)

 

موضوعات مرتبط: انسان از نگاه قرآن
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 10 / 8 / 1394

چکیده

مفهوم اندیشه در دیدگاه قرآن کریم، مانند بسیاری دیگر از مفاهیم این کتاب آسمانی نه مفهومی انتزاعی و صرفاً ذهنی و نه مفهومی عرضی و فقط مادی است. قرآن کریم در برنامه رشد و تربیتی که برای رسیدن انسان به کمال نهایی و قرب الهی تدوین کرده است شرط اصلی رسیدن را طی مراتب اندیشیدن می داند.
از دیدگاه این نوشتار چهار مرحله «تفکر»، «تعقل»، «تدبر» و «تفقه» به ترتیب مراحل سیر تکامل اندیشه در قرآن است.
«تفکر» که امری جزئی نگر و تک بعدی است باعث تبدیل دانش ها و معلومات به دانایی و به نوعی درونی شدن آگاهی می شود.
«تعقل» نگاهی کلی نگر و نظام مند و سیستمی دارد و برون داده های تفکر را در ارتباط و چینشی معنا دار قرار داده و به حکمت یا خرد تبدیل کرده و قانونمندی های هستی را کشف می کند.
«تدبر» که رسیدن به فضای حاکم بر قانونمندی هاست. در حقیقت دیدن کارگردانی پشت پرده برنامه هستی است و باعث تبدیل حکمت به بصیرت می شود.
و بالاخره «تفقه» فهم عملی است و باعث نفوذ و سریان دانسته های حاصل از مسیر فوق و به عمل آوردن آنها در عرصه زندگی می شود و علم، حکمت و بصیرت را به عمل و حرکت در می آورد.
بدین گونه معلوم می شود که رشد اندیشه در قرآن حاصل و همراه با رشد وجودی و معنوی و طی مراتب کمال است و کسی نمی تواند صرفاً با فعالیت ذهنی در مراتب اندیشه رشد یابد.
کلید واژه ها: اندیشه، تفکر، تعقل، تدبر، تفقه، قرآن کریم

 

موضوعات مرتبط: انسان از نگاه قرآن
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی